جدول جو
جدول جو

معنی گشاد دادن - جستجوی لغت در جدول جو

گشاد دادن
رها کردن تیر از کمان، در بازی نرد باقی گذاشتن مهره تک در خانۀ نرد
تصویری از گشاد دادن
تصویر گشاد دادن
فرهنگ فارسی عمید
گشاد دادن
رها کردن تیر از کمان، (نرد) یک مهره در خانه گذاشتن
تصویری از گشاد دادن
تصویر گشاد دادن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
بروز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بباد دادن
تصویر بباد دادن
ضایع کردن، صرف کردن، نیست ونابود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
چیزی یا کسی را به کس دیگر نمایاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گداز دادن
تصویر گداز دادن
ذوب کردن آب کردن گداختن، لاغر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
وسعت دادن توسعه بخشیدن، بر روزی کسی افزودن زندگی او را مرفه ساختن: جهان آفرینت گشایش دهاد، که گر وی ببندد که داند گشاد ک (بوستان سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
ابراز کردن، ارائه کردن، اظهار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
((~. دَ))
سراغ دادن، نمایاندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فشار دادن
تصویر فشار دادن
Press
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نشان دادن
تصویر نشان دادن
Demonstrate, Indicate, Show
دیکشنری فارسی به انگلیسی
demonstrar, indicar, mostrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
demostrar, indicar, mostrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
demonstrować, wskazywać, pokazywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
демонстрировать , указывать , показывать
دیکشنری فارسی به روسی
демонструвати , вказувати , показувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
demonstreren, aanduiden, tonen
دیکشنری فارسی به هلندی
demonstrieren, anzeigen, zeigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
démontrer, indiquer, montrer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
dimostrare, indicare, mostrare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
प्रदर्शित करना , संकेत करना , दिखाना
دیکشنری فارسی به هندی
প্রদর্শন করা , নির্দেশ করা , দেখানো
دیکشنری فارسی به بنگالی